شعر مریم حیدر زاده در وصف عسل بدیعی
که بی تو ساکته اینجا
ولی راحت شدی انگار
از این بی رحمی دنیا
بخواب آروم و بی غصه
کی این درد و یادش میره ؟
سکانس آخرت این نیست
کسی جات و نمیگیره
لالالالا بخواب اما…
روزای بی عسل سخته
با پرواز پر از دردت
بهار از یادمون رفته
تو با “پروانه ای در مه”
تو با “دستای آلوده”
عسل بودی،عسل موندی
واسه رفتن ولی زوده …
نفس کشیــــــــــــدن

کـــــــــم آوردم...
تیام
خوانندش نمیدونم کیه اما در کل در مورد مرگ عاشق
حرف میزنه امیدوارم تا اخر بخونیدش
بسیار بسیار غمگین و ناراحت کنندست
خدایــــــــــا

خدایــــــــــا دستم به آسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین
می رسد بلندم کن ....
فاتحه
روزهاست در فکر این هستم
که گاهی به خودم هم سری بزنم ..
مثلا همین یک شنبه خوب است
دسته گلی کوچک
پاکتی سیگار
چند شمع
و بسته ای خرما ..
شاید هنوز کسانی پیدا میشوند
که فاتحه ای برای دل مرده ام بخوانند ..
تعبیر خواب
خواب های شبانه ام همیشه راست می افتد!!!
مادرم گاهی خواب هایم را تعبیر میکند...
کاش امشب خواب می دیدم . . . .
کهنه گلیمی چون روزهای بی طراوت جوانی ام را بر دوش گرفته و ببرم!
مادرم می گوید تعبیر گلیم های جمع شده... ( اتمام عمر آدمیست ) !!!!
بنده هایت
میگویند غمگین نباش . . .
تو چه میدانی در دلم چه میگذرد ؟ !
تو چه میدانی که چگونه شکستم ؟ !
خسته ام . . . . خسته
چشمهایم از گریه های شبانه بی نور است !
و کسی نیست به دادم برسد
خدایا بنده ات را نمیخواهی ؟؟ ؟! ! !
دلم اغوش تو را میخواهد . . .
گفته بودی که اغوشت به روی بنده هایت باز است
پس کو؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ! ! !
مگر من بنده ات نیستم ؟ ؟ ؟
مرا به اغوش بگیر . . .
قدرت حرف
هنگامی که به دنیا آمدم
آنقدر . . .
جا خوردم
که تا دو سال
قدرت حرف زدن نداشتم . . . .
غم ها
سکوت میکنم
تا اسرار دلم همچنان خفته بمانند
نمی خواهم
با زنگ ساعت
کلام خواب آرام غم ها را برهم بزنم...
مزار
بر مزارم بنویسید او رفت تا به جای تو مرگ را در آغوش بگیرد،
بر مزارم بنویسید او رفت تا جای لبانت بوسه بر خاک بزند،
بنویسید او رفت چون که نتوانست با غم دوریت کنار بیاید و
خاطراتت را فراموش کند، بنویسید او رفت چون نتوانست بی تو
زندگی کند و بدونه عشق تو ....


