بنده هایت
میگویند غمگین نباش . . .
تو چه میدانی در دلم چه میگذرد ؟ !
تو چه میدانی که چگونه شکستم ؟ !
خسته ام . . . . خسته
چشمهایم از گریه های شبانه بی نور است !
و کسی نیست به دادم برسد
خدایا بنده ات را نمیخواهی ؟؟ ؟! ! !
دلم اغوش تو را میخواهد . . .
گفته بودی که اغوشت به روی بنده هایت باز است
پس کو؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ! ! !
مگر من بنده ات نیستم ؟ ؟ ؟
مرا به اغوش بگیر . . .