تنهایی
همه تنهاییم
لطفا به ادامه مطلب رجوع کنید. . . . .
همه تنهاییم
لطفا به ادامه مطلب رجوع کنید. . . . .
گاهی اوقات دلم میخواهد خرمایی بخورم
و برای خود فاتحه ای بفرستم ؛
شادیش ارزانی کسانی که رفتنم را لحظه شماری میکردند !
لطفا به ادامه مطلب رجوع کنید
یک دقیقه سکوت کنید برای
ناامید شدن امیدهایم
مي خندم !
ديگر تب ندارم داغ هم نيستم ديگر دلگير هم نيستم
سرد شده ام .........سرد سرد ...
مي ترسم
شايد دق کرده ام کسي چه مي داند !!!
سر به سرم نذار دل دیگه دوست نداره
می خواد بره برای تو خاطره را جا بذاره
نذار به پای سر نوشت قصه این جدایی رو
بگو که خوب یادت دادن رسمای بی وفایی رو
خط ونشون نکش برام دلم بی تو نمی میره
نگو که قسمت این بوده تا دلم آروم بگیره
برو نذار ثانیه هام بیشتر از این تلف بشه
باغ قشنگ خاطره کویر بی علف بشه
بازم می گی دوستم داری مجبوری تنهام بذاری
خوب می دونم عزیز دل داری بهونه میاری
خودمونیم آهای خدا چه روزو روزگاریه
درست تو نبض عاشقی دلهره جداییه
با اجازه از دوست عزیزم ( ن) مطلبشو به یادش تو وبلاگ نمایش میدم تا بدونه به یادشم
سلام ای ستاره ای که دیگه از تو خبری نیست
حتی از جای قدم هات توی شب هم اثری نیست
کاشکی وقت رفتن هرگز نمی گفتی برمی گردی
دارم از غمت می میرم ببین با دلم چه کردی
بی من اونجا تنها موندی یا کسی جاموگرفته
خوش باشی هر جا که هستی تموم روزای هفته
بی قرارتم می ترسم یه جورایی بی وفا شی
باورم نمی شه حتی که به یاد من نباشی
رنگ وبوی نامه هاتم دیگه مثل اون روزانیس
یک کمی بیشتر از اونجا واسه قلب خسته بنویس
کسی نیست که وقت گریه سر روشونه هاش بذارم
تو خودت که خوب می دونی کسی رو جز تو ندارم
می دونی که آرزوهام تونباشی می ره بر باد
دستای همیشه خالیم دست گرم تو رو می خواد
می دونم دلش می گیره اون که بی عشقش سفر کرد
ای سفر کرده خوبم اگه دلتنگ شدی برگرد
تا بخوای به پات می شینم تو که می دونی فداتم
ای عزیز آسمونی تا همیشه چش به راتم
دم از بازی حکم میزنی
دم از حکم دل میزنی
پس به زبان قمار برایت میگویم
قمار زندگی را به کسی باختم که
تک ( دل ) را با خشت برید
جریمه اش یک عمر حسرت شد
باخت زیبایی بود
یاد گرفتم به ( دل ) دل نبندم
یاد گرفتم از روی دل حکم نکنم
( دل ) را باید دور ریخت
جای ( دل ) باید سنگ ریخت
که با خشت تک بری نکنند
خدایا
خط و نشان
دوزخت را به رخم نکش
جهنم تر از دنیایت برایم وجود ندارد
دل شکسته ام . . . .
همچون مادری که لباس ورزشی بچه اش
بوی سیگار می دهد
من انسانی که میتوانستم باشم نیستم
من انسانی که باید باشم هم نیستم
اما خدا را شکر انسانی که قبلا هم بودم هم نیستم