دروغ زندگي
خيلي سخته بعده چند سال تازه بفهمي دوست داشتنش
دروغ بوده ولي بازم بهت بگه دوست دارم . . . . .
خيلي سخته وقتي كه مي خوابي طعم واقعي مرگ رو
بچشي ،ولي تا چشاتو باز مي كني ببيني بازم نمردي و
يه روز ديگه رو با خاطره هاش شروع كني . . . . .
ولي اون ديگه پيشت نيست ولي انگار هر لحظه كنارته
ولي تو پيش اون بودي و اون هيچ وقت نديده . . . .
اين مثل اين مي مونه خودتو به گريه بندازي تا اونو
بخندوني ، اما اون يكي ديگرو خوشحال كنه . . . .
خيلي سخته بهت بگه دوست دارم اما نمي خوامت
ميگن با يادش بايد زندگي كني ولي تا كي بايد خوابشو
ببيني . . . . .
مي گن نااميد نشو ، ولي درد نا اميدي رو كشيدم
چون نااميدي ، تنهائي و گريه تنها هديه هايي بوده
كه اون بهم داده . . . .
ولي تو تموم زندگيت رو بهش دادي
خيلي سخته بهش دل ببندي اما اون دلت رو بشكنه
تو هم ميتونستي دلشو بشكني اما اين كارو نكردي
چون دوسش داشتي . . . .
خيلي سخته بزرگترين آرزوت مرگ باشه اما اون
بتونه با يار تازه رسيدش زندگي كنه . . . .
بعدش كل ثروتت رو كه عشقت بوده با كاخ آرزوهات
رو يه جا خراب كنه
اونوقت زير آوار بي مهري و تنهائي از فقر محبت و
دوست داشتن بشيني تا آخر عمر زار زار گريه كني
خيلي سخته از ترس اينكه ، مردم بهت نخندن و
فكر نكنن ديوونه اي نتوني درد دلت رو به كسي بگي
خيلي سخته آرزوت كسي باشه كه از اين و اون بشنوي
كه هيج اهميتي واسش نداري حالا ديگه آرزوي نبودنتو
ميكنه . . . .
خيلي سخته وقتي با شنيدن اسمش اينقد خوشحال ميشدي
كه دوست داشتي داد بزني اما حالا با ديدنش چيزي جز
عذاب نصيبت نمي شه . . . .
چون اون ديگه واسه تو نيست . . . . .
خيلي سخته بعده چند وقت كه ببينيش اشك تو چشات
حلقه بزنه ولي اشكت فقط واسه خودت مهم باشه
خيلي سخته جرات هر كاري رو داشته باشي
به اميد اين كه كوه پشتته ولي وقتي برگردي
و پشتت رو نگاه بكني يه عمر پشتت به دره
بوده . . . . .
حالا اون ديگه عشقش يه نفر ديگست
اصلا تو واسش مهم نيستي اصلا رسم
زمونه اينه شده تو چشم ميذاري و من قايم
ميشم اما تو يكي ديگرو پيدا مي كني
خدايا همه اين كارا رو تو كردي . . . . .
به هر كي دل بستم تو دلمو شكوندي
هر جا لونه ساختم و خرابش كردي
هر جا با ديدن كسي دلم آرامش مي گرفت
تو اضطراب رو تو دلم انداختي . . . .
خدايا چرا . . . . . !