وقتي خداي ==== بنده هاشو مي آفريد


با قلم نوك طلا با جوهر طلائي رنگ


رو پيشونيشون مي نوشت يه قصه خوب و قشنگ


وقتي نوبت به من رسيد قلم نوك طلا شكست



از مرغ غم يه پر گرفت



با جوهر غصه نوشت



يه قصه تلخ واسه من . . . .