سفر كردم

 

خداحافظ . . . . خداحافظ . . .  من از اينجا سفر كردم

مرا ديگر نمي بيني كه تا رويا سفر كردم

همين امشب دلم پر زد به سوي فصل تنهائي

به سوي فصل خاموشي

مرا تا صبح گاه امشب به ياد آور

كه من از اين دلها سفر كردم

مرا باور نمي كردي تو ، حتي تو لحظه سختي

كه باور ميكند كه من از اين دنيا سفر كردم

تو يادت هست مي گفتي برايم همسفر هستي

اگر تو همسفر بودي چرا تنها سفر كردم

همه هستيم همه دنيام براي تو كه من به فردا ها سفر كردم